سلام به همه
اونایی که میگفتین تو چرا خودت نمینویسی ، کجایین ، آه ه ه ه خدا !!!
دوستانی که لطف میکنن و به من سر میزنن یه لطفی بکنن و مطلبو خوب بخونن که دچار سوء تفاهم نشن . همچنین باور کنید خیلی وقته دست به نوشتن نبردم برا همین میدونم که کلی اشکال و اشتباه دارم . خیییلی شرمندم که مجبورید اشکالاتمو تحمل کنید . راهنماییم کنید تا دوباره راه رفتن رو یاد بگیرم .
با دوتا پیام حکیمانه مطلبو شروع میکنم .
۱. اگر دوست دارید رفتار و ظاهر کسی را تغییر دهید ، تفکر او را اصلاح کنید ، سایر اجزاء خود به خود اصلاح میشود .
۲. یه ضرب المثل شرقی : اگه قورباغه رو تو آب جوش بندازین به بیرون میپرد ، ولی اگه اون رو درون آب سرد بندازین و زیرش آتیش روشن کنین آروم آروم پخته میشه .
با این دوتا خیلی کار دارم . چون بهشون اعتقاد دارم .
چند سال پیش وقتی تازه داشتم خوب و بد رو درک میکردم به فکر حجاب افتاده بودم .لباس شخصیت های فیلم های دهه ۶۰ رو با دخترهای دهه ۷۰ مقایسه میکردم . در نگاه اول چیز زیادی دستگیر آدم نمیشه ولی ... چند سال گذشت و مانتو و شلوار ها کم کم کوتاه تر و تنگ تر شد . رو سری ها میلی متر به میلی متر عقب رفت و کم کم موها معلوم شد . بعد از چند سال حرکت از جاهای دیگه هم شروع شد . جوراب ساده => جوراب شیشه ای => بدون جوراب => کفش های باز تر ==> حالا حرکت بعدی ==> پاچه ها میلی متر به میلیمتر کوتاهتر میشه و در یک حرکت فنی روسری به شال تبدیل میشه .
واقعا کیف میکنم وقتی میبینم دشمنم انقدر صبور هدفشو پیگیری میکنه و قدم به قدم طرحشو با دقت زیاد اجرا میکنه . انقدر مراحل این فرگشت و دگردیسی آروم و با دقت طراحی شده که من برای کوتاه کردن مبحث خیلی از بخشاشو فاکتور گرفتم . و چقدر جالبه که اتفاقی که داریم در موردش حرف میزنیم با دکترین قورباغه پخته شرقی ها هماهنگه !!! حالا بزارید ببینیم ما در مقابل این طرح حساب شده چه سیاستی رو در پیش گرفتیم .
نزدیکای سال ۸۰ تازه دوزاری ها افتاد که ای بابا کجایین که اسلام در خطره و از این حرفا .تازه مسئولین متوجه شدن که دختر ها تو تابستون یه چیزی به اسمه مانتو شلوار میپوشن که سال به سال هم داره آب میره !!! پس چیکار کنیم ؟ چشمامونو میبندیم و حمله !!!!!! کارشناسی و دید زیرکانه که قربونش برم ازش خبری نبود ، در نتیجه یه سری تذکرات نه چندان جدی و بدون پیگیری برای مصرف کنندگان و نه تولید کنندگان صادر شد که خوب معلوم بود که به هیج جا نمیرسه . توجه داشته باشید که هم زمان حرکت آرام جریان غرب گرا ادامه داره .
میرسیم به بهار ۸۶ : حرکت جدی پلیس برای مبارزه با اینجور حرکت ها ... دیگه این قسمت شرح نداره چون همه دارن میبینن چه خبره ، پس فقط چند نکته رو ذکر میکنم و نتیجه گیری .
اول اینکه سطح شهر به شدت جارو شد و کمتر میشه همچین مورد هایی رو پیدا کرد ولی به چه قیمت
دوم اینکه قورباغه داستان که تو آب جوش افتاده داره جلز و ولز کنان بیرون میپره و دنبال یه فرصت میگرده که تلافی کنه ولی زورش نمیرسه (نتیجه : ایجاد موج کینه و تنفر که به دلیل در نطفه خفه شدن مزمن ، حقارت رو به دنبال خودش نوید میده و در نتیجه تلاشهای چندین ساله قالیباف و طلایی برای آشتی مردم و پلیس به باد فنا میره و حالا دختر های این جامعه پلیس رو روبروی خودشون میبینند نه در کنارشون ) همچنین ما متوجه میشویم مبارزه با برخی از دختران جامعه مهمتر از سایر وظایف پلیس است .
سوم : گستاخ شدن مسئول نسبتا محترم نیروی انتظامی کشور که با حضور در برنامه شب شیشه ای در نهایت بی ادبی جواب تمام سوال های مجری رو با تمسخر میده و ثابت میکنه کسایی قراره از اسلام دفاع کنن که کمترین میزان هوش لازم برای این کار رو دارن و دلیلی هم برای پاسخ گوییه شایسته به مردم نمیبینن و ناخوداگاه یه کاری میکنن که آدم دلش برای سردار طلایی با اون خنده های شیرینش قنچچچچ بره !!! حالا ما چقدر از این برادر اصفهانی مقیم تهرانمون و اخلاق خوششون در دوران دفاع مقدس از بچه های جنگ شنیدیم بماند (نمیدونم اونا خالی بستن یا این بنده خدا هم دچار جو گیر شدگی مزمن یا به عبارت بهتر همون دگردیسی شده)
چهارم : کسی فکر ایجاد پوشش شایسته ی جایگزین نیست ، چه برسه به تفکر جایگزین و فرهنگ سازی
پنج : طبق روال همیشه رسانه ملی به داد میرسه و با پخش مصاحبه های تک جوابه از بعضی آدم های باهوش که خوب میدونن چی باید بگن تا تصویرشونو نشون بدن ، یه ماله ی اساسی به گلاب کاری بعضی ها میکشه و جو نگرانی و تنش رو آروم میکنه .
شش : پخش فیلم کوتاهی در اینترنت از سخنرانی احمدی نژاد در برنامه گفت و گوی ویژه خبری در زمان قبل از انتخابات ریاست جمهوری که در اون برنامه ایشون شدیدا برخورد با نوع پوشش و موی سر جوانان رو تکذیب میکنند و اشاره میکنند که ما مشکلات اساسی تری از رسیدگی به این مسائل داریم و همه آزادند که به سلیقه خودشون لباس بپوشن + صحنه برخورد فیزیکی نیروی انتظامی با یک دختر که به شدت مقاومت میکنه و با جیغ و گریه سوار بنز پلیس !!! میکننش ، ذهن هر بیننده ای رو به این چالش میکشه که این تضاد چه معنایی میتونه داشته باشه . حالا به این جریان موضع گیری برخی از مراجع تقلید رو که با این طرح پلیس مخالفت کردند رو اضافه کنید .
این فیلم بسیار سبک و قابل پخش روی موبایل است
http://www.divshare.com/download/494341-307
حالا قبل از هر نتیجه گیری بگذارید ببینیم نظر بنیان گذار این انقلاب در این خصوص چیه :
پس از پيروزی انقلاب اسلامی، رهبر فقيد انقلاب طی سخنانی به زنان توصيه كرد كه با حجاب اسلامی در وزارتخانهها و ادارات حاضر شوند. در همان زمان آيتالله طالقانی طي گفتوگويی ضمن تاكيد بر «وجوب» حجاب تاكيد كرد كه اين امر «واجب»، اجباری نيست. ايشان گفته بود: «اسلام، قرآن و مراجع دينی میخواهند زنهای ما شخصيتشان حفظ شود. اصل مساله اين است. هيچ اجباری هم در كار نيست.» آيتالله طالقاني سپس با مرور مبارزات زنان در انقلاب گفت: «كسي در اين راهپيمايیها، خانمها، خواهران ما و دختران ما را مجبور نكرد كه اينها با حجاب يا بیحجاب بيايند. هيچ طرفش مجبور نبودند. ولي خودشان با احساس مسووليت اسلامی كه اين لباس يكي از شعارهای اسلامی و ايرانی است، اصالت خودشان را خواستند نشان بدهند... اينكه حالا روسری ببندند، نبندند، هيچكس اجباری در اين كار نكرده؛ ولي ما درخواست میكنيم. حضرت آيتالله العظمی خمينی هم اجبار و اكراهی به صورت اكراه بيان نكرده.» و تاكيد كرد: «در خلال صحبتها گفتم كه حتی اجبار برای زنهای مسلمان هم نيست. چه اجباری؟ حضرت آيتالله خمينی نصيحتی كردند، مانند يك پدر كه به فرزندش نصيحت میكند.» [روزنامه كيهان 2/ 12/ 1357 - متن كامل در مجله سروش شهريور 1359 صص 84 و 85] چند روز بعد نيز رهبر فقيد انقلاب طي مصاحبهای تاكيد كرد: «همان نظراتی كه آقای آيتالله طالقانی فرمودند، موردنظر من و صحيح است.»[روزنامه اطلاعات - دوشنبه - 21/ 12/ 1357
دوستان ، نظر شخصی من اینه که کوتاهی کردیم و طبق معمول در حالی که دشمن با صبر و جدیت مثل لاک پشت به هدفش نزدیک میشد ما مثل خرگوش خوابیدیم و وقتی بیدار شدیم که لاکپشت به خط پایان نزدیک شده . خرگوش داستان به آب و آتیش میزنه که جبران کنه ولی ... عزیزان این حرکتهای تند و مقطعی که هیچ پشتوانه و تداومی نداره به نتیجه نخواهد رسید . همین نیروی انتظامی بارها و بارها به موفقیتش در طرح کمربند ایمنی بالیده ولی حاضر نیست از تجربه موفقش پند بگیره و حرکتش رو با آماده سازی بستر و فرهنگ سازی شروع کنه تا زمان برخورد نهایی فرایرسه . مگه همین پلیس نبود که در طرح کمر بند با انواع تبلیغات کارتونی و غیر کارتونی طی 3-4 سال بستر رو برای اجرایی کردن طرح آماده کرد پس چی میشه که ناگهان وقتی از جناب لوده در برنامه شب شیشه ای می پرسن که بهتر نبود قبل برخورد فرهنگ سازی میکردید ، با لحن پرخاش گرانه میفرمایند که فرهنگ سازی کار رشید پوره و ما کارمون برخورده !!!!
نه عزیزان به قول معروف : ره رو آن است که آهسته و پیوسته رود ...
در آخر سوالی رو از شما عزیزان می پرسم و نتیجه گیری رو به ذهن و خرد جمعی واگذار میکنم .
شما با تهدید و برخورد موافقید یا برنامه ریزی ، زمینه چینی ، فرهنگ سازی ، مبارزه با تولید کنندگان و در نهایت مبارزه با متخلفین ؟ فراموش نکنیم که اگر چنین لباس هایی فروخته نشود متعاقبا خریداری هم نمی شود . باور کنید دختران و پسران این جامعه در قیاس با طراحان و توزیع کنندگان این لباسها بی گناهند . باور کنید اگر دهه 60 شلوار برمودارو به صورت رایگان بین همه پخش میکردن هم کسی اونو در خیابان نمی پوشید . و به همین نسبت کسی که به این پوشش در دهه 80 خو گرفه حتی اگه مانتو های گشاد و بلند اون زمان رو رایگان هم هدیه بگیره ...
جوانان مثل آب هستند . اگه توی مشتتون فشارشون بدید بالاخره از لای انگشتانتون بیرون میریزند . پس شایسته اونه که برای اونها انواع ظروف زیبا و مناسب با خواسته ها و سلیقه های اونها فراهم کنیم تا به مرداب نریزند .
آماده هرگونه هم فکری در این خصوص با تمامی عزیزان هستم .
با تشکر : ماندنی