نیمه ی گمشده ام یک ساز است که صدای نی مجنون دارد وصدای دل پر درد زمان که برای دل من میخواند.
نیمه ی گمشده ام یک ابر است سیرت و صورت زیبا دارد ولی گه گاه دلش میگیرد! پس کمی اشک ز خود میبارد .
نیمه ی گمشده ام یک دشت است پر ز گلهای شقایق شده است پر ز عطر است پر ز سنبل پر ز خواب گل مریم شده است.
نیمه ی گمشده ام مهتاب است که شب تار به هم میپوید.
نیمه ی گمشده ام یک تنهاست که دلی پر ز شکایت دارد و کسی را به نفس میخواهد که بر او راز و غم و شادی دل را گوید .
نیمه ی گمشده ام در یاد است و درون دل میماند.
نیمه ی گمشده ام را ز خدا میخواهم و برای دل مهتابیمان نور عشقی ز صفا میخواهم که میان من و او جاوید است