نثر فارسی دری درطو
تاریخ موضوعات گوناگونی را پرورده است ویکی ازشیوه های که درتقسیم بندی نثر فارسی
در مورد نظر بوده دسته بندی برپایۀ موضوعات ،کتابها واثر ها می باشد .
چیزی که در اینجا
قابل یادآوری است آنکه موضوعات خاص نثر فارسی درقالبهای خاص مطرح نشده است ؛ برای
نمونه متن های تاریخی ونثر داستانی ما هم
به نثر مرسل است و هم به نثر فنّی ؛ مقامه نویسی به نثر فنی است ؛ نثر صوفیانه
بگونه معمولی مرسل است اما نمونه های فنی هم دارد.
نثر فارسی
ازلحاظ تقسیم بندی موضوع گونه های زیاد
دارد که مورد بحث ما نیست ،پس من فقط می پردازم به تقسیم بندی انواع نثر دری
ازلحاظ شکل بیان .
این تقسیم بندی
باتوجه به سبک نگارش وشیوۀ بیان نویسند
گان گوناگون صورت گرفته ومبنای آن شیوه
های همانند ونزدیک میان روشهای نگارشی
آنان می باشد .با آنکه شیوه های گوناگون نویسندگی به شمارۀ نویسندگان وسخن پردازان
می باشد ؛ ادب شناسان جهت مطالعه وبررسی منظم اثرهای نثر نویسان زبان فارسی دری ،
برپایۀ موجودیت همانندی های کلی ، تقسیم بندی زیرین را درنظرگرفته اند : 1 : نثر
مرسل وساده ؛
2: نثرموزون وآهنگدار
( مسجّع ) ؛
3 : نثر فنّی ومصنوع.
که دراین نوشتۀ مختصر
به بررسی این سه نوع نثر می پردازیم .
تعریف نثر
با آ نکه معنای نثر
روشن ، هنوز تع ریف دقیق وجامع ومانع از « نثر» داده نشده است .« نثر » درزبان
عربی صفت است ودر لغت به معنای پراگنده ، سخن پاشیده وغیر منظوم ، برخلاف نظم
،ویکی ازقسم های دوگانۀ سخن است دربرابرشعر؛ ودراسطلاح به سخن نوشته شده یی گفته
می شود که بی پیرایه ،بدون وزن وقافیه باشد وبدان وسیله مقصدهای نویسنده وگوینده
به روشی متفاوت با نظم (شعر) بیان گردد .
نثر درمعنای خاص وعام
نثر درمعنای عام
عبارت از کلامی است نوشته شده که به گفتار عادی ومحاوره یی نزدیک باشد.
سنگ نوشته های که به
زبان فارسی دری نوشته شده ، جمله ها وعبارتهای منثورفارسی دری که ازطریق نویسندگان
قدیم عرب به ما رسیده است ، کهن ترین نمونه های نثر فارسی که ازعهد سامانیان فراتر
نمی رود ،ودر نثر معاصر هم قباله خرید وفروش ملک وجایداد، اعلامیه مربوط به اجرای
مالیات ازگونه نثر فارسی در معنای عام به شمار می رود .
اما نثر درمعنای خاص
آن کلامی ست آزاد از قید وزن وآهنگ قراردادی معمول درشعر، لیکن دربردارندۀ یک
(تعبیر ادبی ) است که هرچند بین شعر ونثر مشترک است ، نثر خاص را از نثرعام وزبان
گفتاری ممتاز می سازد .
نثر ساده ومرسل
مرسل درلغت به معنای
رهاشده وآزاد است یعنی نثر بی تکلف ونا مقید به صنعت های ادبی وفن های آرایشی سخن
، وآن معادل «پروس » انگلیسی است که به معنای نثروسخن مستقیم ،سر راست وآزاد است . درحقیقت نثر مرسل ، گونه نوشته شدۀ
زبان نزدیک به گفتار است بدون توجه به هنر ورزیهای ادبی که بعد ها رواج پیدا کرد ؛
نثری است بسیار ساده وروان ونزدیک به زبان گفت وگو که خالی ازهر گونه وزن وتکلف
وصنعتگری وقید های لفظی ومعنای باشد .
درزبان فارسی دری نثر
نویسی درحقیقت با کونه نثر آغاز می شود ودرآن کلام ، مسیر طبیعی دارد ؛بدین معنا
که اندیشه ومعنا درقالب لفظ ها و واژه ها وجمله های ریخته می شود که با پیوسته گی کامل به شیوۀ ساده وآسان بیان
گردد.
نویسندگان این دوره
هیچ الگویی درنثر فارسی دری نداشتند ؛ بنا براین برمبنای زبان گفتار وبا واژگان
معمول وعادی ، که هنوز چندان دچار مجاز وتصرّف نشده بود ، می نوشتند مگرآنکه خاطرۀ
ازنثر زبان پهلوی الگوی آن بدانیم ؛ در این صورت تکرار واژه وعبارت ، کوتاهی جمله
، وبی توجهی به سجع وموازنه ازویژه گیهای بنیادین آن شمرده می شود وبه همین سبب
نثر این دوره را ازقید مرسل بودن بیرون نمی کنند .
به نثر مرسل نثر سبک خراسانی
،نثر بلعمی ونثر دوره اول نیز گفته اند . نثر مرسل ازنگاه تاریخی دو دورۀ سامانیان
وغزنویان (با دگرگونی های )را دربر می گیرد .
آغاز دورۀ اول ،نیمه
نخست سده چهارم هجری است وپایان آن اواخر قرن پنجم ، بدین ترتیب مدت این دوره
نزدیک به 150 سال رادربرمی گیرد ؛ البته نثر مرسل دردوره های بعد هم پیروی شد ؛
اما درآن به اعتبار هردوره تغیراتی وارد گردید.
نثر مرسل از جهت کمیت
الفاز (شمارواژه ) در برابر معنا ، به سه نوع جدامی شود : نثر موجز(فشرده)، نثر
متساوی ، نثر مطنب یا تفصیلی .
همچنان این
نثررا ازحیث توجه یا عدم توجه به شیوۀ
ادبی ، می توان به دوگونه دانست :
1 : نثر مرسل عادی
:همان نثر خالی از سجع وصنعت های دیگر است درحقیقت نثر نوشته شده (مکتوب ) با آن
آغاز می شود . دراین نوع نثر ، فکرومعنا درقالب واژه ها وترکیب ها وجمله ها ریخته
می شودکه بسیار ساده وروان است وازجهت تاریخی در دورۀ سامانی با کتابهای تاریخ
بلعمی ،حدود عالم وغیره آغاز می شود .
2 : نثر مرسل عالی :
این نوع نثر ، میان نثر ساده وفنی قراردارد وزمینه های تبدیل نثر مرسل را به نثر
فنی فراهم می آورد وزیر عنوان نثر بینابین مطالعه می شود.
کهنه ترین نمونه های نثر
موجود فارسی دری به عصر سامانیان مربوط می
شود ؛ پس عصر راستین رواج و پیشرفت نثر فارسی دری همین دوره است .
آنها نویسندگان و
مترجمان را به گرد آوری وترجمۀ کتاب به زبان فارسی دری تشویق می کردند . در دورۀ
سامانی نگارش کتابهای زیادی به فارسی درموضوعات مختلف حماسی وقهرمانی ، تاریخی ،
دینی وعلمی آغاز شد .
نثری است که
آزاد و خالی از قید سجع باشد، یعنی همین نثر معمول و متداول روزگار، اولین و آخرین
و شایعترین نثر رایج در ایران بعد از اسلام، از نوع نثر مرسل است. کتابهای تاریخ
بلعمی (ترجمه تاریخ طبری)، ترجمه تفسیر طبری، حدود العالم، سفرنامه ناصر خسرو،
سیاست نامه، قابوسنامه، کیمیای سعادت، تاریخ بیهقی، اسرار التوحید و تذکره
الاولیاء و صدها کتاب دیگر از این دست تا عصر حاضر است نمونه های نثر مرسل هستند.
اینک یک نمونه از این نوع نثر:
اندر پادشاهی بهران بن شاپور
و این بهرام را کرمانشاه خواندند، زیرا که شاپور او را پادشاهی
کرمان داده بود به کودکی، و خلق او را مطیع شدند. و ملک بر او راست شد و یازده سال
ملک بود. پس روزی سپاه بر او بشوریدند و او را در میان گرفتند و تیرش بزدند و از
آن بمرد و کس ندانست که آن تیر که زد، و پسرش بنشست، نام او یزد جرد الائیم و
بسیار ستم کرد و از بهر آن او را اثیم خواندندش و به پارسی بزه گر خواندندی که بزه
بسیار کردی.
2. نثر مسجع:
به نثری اطلاق می شود که در آن، جمله های قرینه، دارای سجع
باشند، سجع در نثر، به منزله قافیه است در شعر:
سجع: در لغت به معنی آواز پردندگان است عموما، و آواز کبوتر و
فاخته خصوصا، و در اصطلاح ادبا: آوردن کلمات هموزن، یا هم قافیه یا هموزن و هم
قافیه است در پایان جمله های قرینه. به عبارت دیگر سجع آن است که کلمه های آخر
قرینه ها، در وزن یا آخرین حرف اصلی (حرف روی) یا هر دو موافق باشند.
جمله های قرینه: به دو یا چند جمله ای که در پایان آنها کلمات
سجع آورده می شود، جمله های قرینه می گویند. چنانکه گذشت، هر نوشته ای که در آن
سجع به کار رفته باشد، مسجع نامیده می شود، نظیر نمونه های زیر:
ـ طالب دنیا رنجور است و طالب عقبی مزدور است و طالب مولی
مسرور است.
ـ بنده آنی که در بند آنی. هر چه نپاید دلبستگی را نشاید. منت
خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت، هر نفسی که فرو
می رود ممد حیات و چون بر می آید، مفرح ذات، پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر
هر نعمتی شکری واجب. گدای نیک انجام به از پادشای بدفرجام.
سجع نویسی: از شیوه های نویسندگی و سخنوری معمول و موافق و
ملایم با طبیعت زبان عربی است و با زبان فارسی چندان سازگاری و موافقت ندارد، و به
همین دلیل است که از میان این همه سجع نویس فارسی، کار چند نفر ـ که از تعداد
انگشتان یک دست هم ***** نمی کند ـ خواندنی و مقبول و خواستنی از آب در آمده است.
امیر عنصر المعالی در قابوسنامه گوید:
و تکلفهای نامه تازی، خود معلوم است که چون باید کرد و اندر
نامه تازی، سجع هنر است و خوش آید، لکن اندر نامه پارسی، سجع ناخوش آید، اگر نگویی
بهتر.
سجع نویسی، به تقلید و پیروی از این شیوه نویسندگی و سخنوری در
زبان و ادب عربی، در ایران، رایج گردید و پیش از شروع رسمی و قطعی سجع نویسی در
ایران، فقط نمونه هایی مختصر از آن، در دیباچه بعضی کتابهای کهن فارسی به چشم می
خورد.
ابوبکر اخوینی بخارایی، در صفحه 13 دیباچه هدایه المتعلمین فی
الطب که به سال 373 هجری قمری تالیف کرده چنین نوشته است: سپاس مر ایزد را که
آفریدگار زمین و آسمان است و آفریدگار هر چه اندر این دو میان است.
اما سجع نویسی در فارسی، به معنی اخص کلمه و به طور رسمی از
خواجه عبدالله انصاری (396 ـ 481 هجری قمری) شروع شد و پس از او، به وسیله
نویسندگانی چون نصر الله منشی مترجم کلیله و دمنه، نظامی عروضی صاحب چهار مقاله،
قاضی حمید الدین بلخی صاحب مقامات حمیدی، سعدی و مقلدان سعدی و گروهی دیگر، تداول
واستمرار یافت.
ناگفته پیداست که از میان سجع نویسان بسیار تاریخ ادب فارسی،
مطلوبترین و طبیعی ترین و هنرمندانه ترین نثر مسجع، از سعدی در شاهکار بی نظیر او
گلستان است و از میان مقلدان سعدی نیز، موفقترین فرد، میرزا ابوالقاسم قائم مقام
فراهانی صدر اعظم محمد شاه قاجار (مقتول 1251 هجری قمری) است.
از تعریفی که از سجع کردیم، به خوبی بر می آید که سجع بر سه
قسم است.
1 ـ سجع متوازن 2 ـ سجع مطرف 3 ـ سجع متوازی
1. سجع متوازن:
آن است که کلمات قرینه، در وزن، متفق، اما در آخرین حرف اصلی،
مختلف باشند، همچون: بام و باد ـ دام و دار ـ کام و کار ـ نهار و نهال.
مثال از فواصل قرآن کریم:
و آتیناهما الکتاب المستبین و هدیناهما الصراط المستقیم. (قرآن
مجید، 117/37 ـ 118)
مثال از نثر فارسی:
فلان را اصلی است پاک و طینتی است صاف، دارای گوهری است شریف و
صاحب طبعی است کریم. (فنون بلاغت، ص 43)
ـ علم، بر سر تاج است و جهل، بر گردن غل. (رسائل خواجه
عبدالله، ص 29)
2. سجع مطرف:
آن است که کلمه ها، در آخرین حرف اصلی (حروف روی) یکی، و در
وزن متفاوت باشند، همچون: کار و شکار ـ دست و شکست ـ سیر و دلیر.
مثال از قرآن کریم:
الم تر کیف فعل ربک باصحاب الفیل، الم یجعل کیدهم فی تضلیل، و
ارسل علیهم طیرا ابابیل. (قرآن مجید، 1/105 ـ 3)
ـ الهی بر تارک ما خاک خجالت نثار مکن و ما را به بلای خود
گرفتار مکن.
3. سجع متوازی:
کاملترین و خوش آهنگترین نوع سجع است و آن سجعی است که کلمات
هم در وزن و هم در آخرین حرف اصلی (حرف روی) مطابق باشند، همچون: کار و بار ـ دست
و شست ـ باز و راز.
مثال از فواصل قرآن مجید: فیها سرر مرفوعه و اکواب موضوعه.
(قرآن مجید، 13/88 ـ 14)
ـ خانه دوستان بروب و در دشمنان مکوب. (کلیات سعدی، ص 77)
الهی اگر چه بهشت چون چشم و چراغ است، بی دیدار تو درد و داغ
است.
3. نثر مصنوع و فنی:
آمیزه و ترکیبی است از دو نوع مرسل و مسجع و همراه با انبوه
لغات و ترکیبات و امثال و اشعار عربی و احادیث نبوی و آیات قرآنی و متضمن اصطلاحات
و تعبیرات خاص دانشهای رایج زمان. در این نوع نثر از صنعتهای لفظی و معنوی: بدیع و
بیان، اطناب، تناسب الفاظ، انواع سجع و جناس، تضاد و تقابل، اقتباسها و تلمیحها،
تشبیه ها، مجازها و استعاره ها به فراوانی و بیشتر از نثر مسجع استفاده شده است.
خصوصیت دیگر، که آن را از مختصات معنوی نثر فنی محسوب توان
داشت، وجود عناصر اغراض و معانی شعر در آن است. اگر عنصر خیال را از عناصر سازنده
و هم شعر می شناسیم، بدیهی است که صور خیال آن به وسیله همین تشبیه ها و تلمیحها و
مجازها و استعاره ها رنگ و شکل می گیرد و قابل توهم و تجسم می شود.
درنثرفنّی ،
نویسنده برای بیان معنا ، کوتاه ترین راه را انتخاب نمی کند بلکه خواننده راهمراه
خود ازراه طویل پیش می برد تا در طی این مسیر ، مجال آن داشته باشد که اورا با
مناظر گوناگون وزیبایی آشنا کند . این تمثیلی است که ابن اثیر ، در توجیه این معنی
آورده ودر مقام مقایسۀ روش ایجاز با اطناب
وتطویل که در نظر اودر طریقۀ اخیر برخلاف عقیده متقدمان متفاوت است .
به این ترتیب
درنثر فنّی برخلاف نثر مرسل ، روش اطناب است ؛ یعنی آوردن الفاظ ولغات وترکیبات
وتعبیرات بسیار برای بیان مفاهیم ومعانی اندک .
اما از این
تعبیر نباید چنین نتیجه گرفت که معنی درنثرفنّی
این دوره ،مانند بعضی ازآثار ادوار بعد ارزش و اعتبار خود را کاملاً ازدست
می دهد .
درنتیجه
همانطور که
گفتیم نثر نویسی درزبان فارسی دری با نثرساده و مرسل آغاز شده است ، ونثر ساده
نزدیک به زبان محاوره وگفتگو است .
چون نویسندگان
فارسی زبان درابتدا کدام الگویی نداشتند تا از آن پیروی کنند به همین دلیل از زبان
عادی ورزمره مردم استفاده می کردند .البته
دانشمندان این احتمال راهم رد نکرده اند که دربعضی موارد از زبان پهلوی الگوبرداری
صورت کرفته باشد .
درحقیقت نثر
ساده ومرسل ، ساده وبی تکلّف است وخالی ازصنایع غامض وپیچیدۀ ادبی ونزدیک به زبان
محاوره .
این گونه نثر
تا اواخر قرن پنجم ادامه یافت بعد ازآن کم ،کم دربعضی نواحی جای خودرا به نثر
موزون وآهنگ داریا نثر مسجع داد . البته ناگفته نماند که نثر مرسل به یک باره
ازبین نرفت وبعد ازآن هم درجاهای ادامه پیدا کرد .
نثر مسجع آنست
که درآن جمله ها دارای آهنگ وسجع باشند ،سجع درنثر بمنزله قافیه است در شعر .سجع
درلغت آواز کبوتر را گویند وسه گونه است :
1: سجع متوازن
، 2: متوازی 3: مطرف .
بعد از این
نوبت نثر فنّی است آمیزه ای است ازنثر ساده ومصنوع با ترکیبات پیچیده وآیات
واحادیث همچنین روش اطناب ودراز نویسی .
درحقیقت دراین
نوع نثر نویسنده برای افادۀ معنا کوتاه ترین ره را انتخاب نمی کند بلکه خواننده را
باخود در مسیر دورو دراز می برد .
سر چشمه ها
1: خطیبی ،
دکتر حسین ،فن نثر درادب پارسی،خاشع،1386.
2 : رستگار
فسایی ، دکتر منصور، انواع نثر فارسی ،مهر ، 1381.
3 :اشراقی ، سید علی محمد ،نثر ساده ومرسل پارسی دری
،فرهنگ ، 1388