فرا فراگیری
حدیث زیر را نسبت به افراد و زمانهای دیگر ، بررسی کردم دوست داشتید مطالعه بفرمایید.
این
روایت به دو سند با اختلاف اندکی نقل شده است:
1- عِدَّةٌ
مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى
عَنْ أُمِّهِ وَ أُمِّ أَحْمَدَ بِنْتِ مُوسَى قَالَتَا كُنَّا مَعَ أَبِي
الْحَسَنِ ع بِالْبَادِيَةِ وَ نَحْنُ نُرِيدُ بَغْدَادَ فَقَالَ لَنَا يَوْمَ
الْخَمِيسِ اغْتَسِلَا الْيَوْمَ لِغَدٍ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَإِنَّ الْمَاءَ
بِهَا غَداً قَلِيلٌ فَاغْتَسَلْنَا يَوْمَ الْخَمِيسِ لِيَوْمِ الْجُمُعَةِ ؛ (1) 2- فَقَدْ رَوَى الْحَسَنُ بْنُ مُوسَى بْنِ
جَعْفَرٍ ع عَنْ أُمِّهِ وَ أُمِّ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى ع قَالَتَا كُنَّا مَعَ
أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع- فِي الْبَادِيَةِ وَ نَحْنُ نُرِيدُ بَغْدَادَ
فَقَالَ لَنَا يَوْمَ الْخَمِيسِ- اغْتَسِلَا الْيَوْمَ لِغَدٍ يَوْمِ الْجُمُعَةِ
فَإِنَّ الْمَاءَ غَداً بِهَا قَلِيلٌ قَالَتَا فَاغْتَسَلْنَا يَوْمَ الْخَمِيسِ
لِلْجُمُعَة(2) ترجمه :حسن بن موسى بن جعفر عليهما السّلام از
مادر خود و مادر احمد بن موسى (ع) روايت كرد كه آن دو گفتند: در بيابان همراه موسى
بن جعفر (ع)بوديم و مي خواستيم به بغداد برويم، آن حضرت در روز پنجشنبه به ما
فرمود: همين امروز براى فردا- كه روز جمعه است- غسل كنيد كه فردا به جايى خواهيم
رسيد كه آب كم است. همسران آن حضرت گويند: ما روز پنجشنبه براى جمعه غسل كرديم. فراگیری این حدیث بسیار مناسب است و برای تمام
افراد مسلمان و تمام زمان ها قابل اجراء است. بد نیست نظر فقهای عظام را
هم در این مساله مطرح نماییم: زمان غسل جمعه، از اذان صبح
جمعه است تا ظهر، بهتر است نزدیک ظهر به جا آورده شود، اگر تا ظهر انجام ندهد،
بهتر است که بدون نیت ادا و قضا تا عصر جمعه به جا آورد . اگر در روز جمعه غسل نکند،
مستحب است از صبح شنبه تا غروب قضاى آن را به جا آورد. کسی که می ترسد در روز جمعه
آب پیدا نکند، می تواند روز پنجشنبه غسل را انجام دهد، بلکه اگر در شب جمعه غسل را
به امید آن که مطلوب خداوند عالم است به جا آورد، صحیح است، مستحب است انسان در
موقع غسل جمعه بگوید: اشهد ان لا اله الا الله وحده لاشریک له و ان محمدا عبده و
رسوله.اللهم صل على محمد و آل محمد و اجعلنى من التوابین و اجعلنى من المتطهرین (4) پی نوشت:
1. شيخ
كلينى، الكافي، ناشر اسلاميه، تهران، سال 1362
ش،
نوبت دوم، ج3، ص 42 .
2. شيخ
صدوق، من لا يحضره الفقيه،ناشر جامعه مدرسين قم، سال 1404 ق،نوبت دوم ج1، ص
112. 3. شیخ صدوق ،من لا يحضره الفقيه ،ترجمه
غفارى،نشر صدوق،تهران،سال 1367 ش،نوبت اول، ج1، ص 147 .
4. توضیح
المسائل مراجع، ج 1، مسئله، 644؛ مکارم ناصر شیرازی ،توضیح المسائل مسئله 608؛
امام خمینی، توضیح المسائل، مسئله644.
در
بررسی این حدیث در نگاه اول شاید این مطلب به ذهنمان برسد حکمی که در این شرایط
صادر شده را می توان در شرایط و زمان مشابه برای افراد دیگری نیز بکار برد اما با
نگاهی دقیق تر به احادیث و آسیب هایی که حدیث با آن گریبان گیر است می تواند در
پاسخ به این سوال بیان نمود که تعمیم نابجا و سرایت دادن حکم ویژه ی یک دسته از
افراد ، به اشخاص دیگر ، تعدی و رویکرد افراطی در برابر رویکرد تفریطی جمود بر لفظ
است. در نتیجه نمی توان این مطلب در این حدیث را برای شرایطی مشابه آن بکار برد.