ابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله مشهور به
سعدی شیرازی و
مشرف الدین (
۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری) شاعر و نویسندهٔ پارسیگوی
ایرانی است. شهرت او بیشتر به خاطر
نظم و نثر آهنگین، گیرا و قوی اوست. مقامش نزد اهل ادب تا بدانجاست که به وی لقب
استاد سخن دادهاند. آثار معروفش کتاب
گلستان در نثر و
بوستان در بحر متقارب و نیز
غزلیات وی است.
سعدی در حدود ۶۲۰ یا ۶۲۳ قمری از شیراز به مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد رفت و در آنجا از آموزههای امام محمد غزالی بیشترین تأثیر را پذیرفت (سعدی در گلستان غزالی را «امام مرشد» مینامد). غیر از نظامیه، سعدی در مجلس درس استادان دیگری از قبیل شهابالدین عمر سهروردی نیز حضور یافت و در عرفان از او تأثیر گرفت.سخنسراي بزرگ ايران در سال 691 ه. ق در شيراز بدرود حيات گفت و در زاويه خود كه امروز آرامگاه سعدي يا سعديه خوانده ميشد دفن گرديد.
چندسخن شیرین وپندآمیز ازاین شاعرونوسنده بزرگ
سه چيزپايدارنماند1مال بي تجارت2علم بي بحث3ملك بي سياست.
تاكاربه زربرمي آيدجان درخطرافكندن نشايد.
هركه بابزرگان ستيزدخون خوبريزد.
مردبي مروت زن است وعابدباطمع رهزن.
هركه سخن نسنجدازجوابش برنجد.
سگ حق شناس به زآدم ناسپاس.
گدايي نيك انجام به زپادشاهي نافرجام.
دل دوستان آزردن مراد دشمنان برآوردن است.
هركه بنيادبدمينهدبنيادخود ميكند.
بدان راگوشمال دادن وگذاشتن همان مثل كه گرگ راگرفتن وسوگند دادن است.
گرسنگي به كه ازسيري ازپهلوي درويشان.
دروغي مصلحت انگيز به از راستي فتنه انگيز.
شوي زن زشترو نابينابه.
هرچه نپايددلبستگي رانشايد.
هركه دست ازجان بشويدهرچه در دل دارد بگويد.
ده درويش درگليمي بخسپندودو پادشاه دراقليمي نگنجند.
هركه خيانت ورزدپشتش ازحساب بلرزد.
توانگري به هنراست نه مال وبزرگي به عقل است نه به سال.
قدرعافيت كسي داندكه به مصيبتي گرفتارشود.
زن جوان راتيري برپهلونشيندبه كه پيري.
اگرشبهاهمه قدربودي شب قدربي قدربودي.