داستان تجاوز به ملوان انگليسی


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : 14 آذر 1394
بازدید : 201
نویسنده : جاذبه وب

تجاوز بر پلنگ تيز دندان

داستان ملوانان انگليسي هم داستاني شده است.

 به دنبال مصاحبه 200 هزاردلاري « في ترني» ملوان زن انگليسي با رسانه هاي بريتانيايي که در آن گفته است: « مي ترسيدم به من تجاوز کنند. ايراني ها من را مجبور کرده بودند لباسهايم را دربياورم.» وزير دفاع انگليس سريعا عرض سابقش مبني بر آزادي فروش خاطرات ملوانان به رسانه ها را درز گرفت و گفت: نيروهاي بازداشتي ديگر حق فروختن خاطرات خود را ندارند.

يک ساعت قبل از صدور اين دستور، ما با في ترني مصاحبه اي انجام داديم که سيصد هزار دلار آب خورد، ولي مي ارزيد.

چطور شد شما را دستگير کردند؟  

في  : ما داشتيم توي آب مي رفتيم يک دفعه ديديم به طرف ما حمله کردند، اول فکر کرديم ايتاليايي هستند، چون پرچم شان مثل ايتاليايي ها بود، ولي برعکس زده بودند، به همين دليل...

 چطور فهميديد که ايتاليايي نيستند؟  

في: وقتي با آنها انگليسي حرف زديم و ديديم که به جاي حرف زدن با دست 

هايشان با چشم و ابروي شان حرف مي زنند، حدس زديم ايتاليايي نيستند...

 پس مطمئن نبوديد که ايتاليايي نيستند؟  

في: نه، به نظر ما ايتاليايي بودند، تا اينکه ايراني ها توضيح دادند که ايتاليايي ها خيلي وقت است از جنگ رفته اند، بعد ما متوجه شديم که ايراني هستند.

 چرا در مقابل آنها مقاومت نکرديد؟  

في: چون خيلي با خشونت به ما گفتند که بايد تسليم بشويم. ما هم ديديم خشن هستند، با هم تصميم گرفتيم برويم ببينيم ايران چه جوري است، راستش را بخواهيد من دلم مي خواست اصفهان را هم ببينم .

 مگر شما اسلحه نداشتيد، چرا هيچ مقاومتي نکرديد؟  

في: راستش را بخواهيد برخوردشان جوري نبود که آدم بخواهد جنگ کند، ضمنا 

آنها از ما دور نبودند و نمي شد به آنها تيراندازي کرد، مي ترسيديم جنگ بشود و 

بزنيم همديگر را بکشيم.

 در تهران چطور بود؟ 

في: خيلي سخت بود، اول اينکه من را از بقيه جدا کردند، چون گفتند زن هستم 

و بقيه مرد هستند، من اعتراض کردم و گفتم که چرا من را جدا مي کنيد، آنها را 

جدا کنيد، آنها هم همين کار را کردند، يعني آنها را جدا کردند.

 چطور شد شما را لخت کردند؟  

في: به من گفتند لباس ات را دربياور، من گفتم نه اول شما لباستان را در بياوريد، بعد من... 

 بعد چي شد؟  

في:  مگر تو بچه نداري، خاک بر سرت ! شما انگلیسی ها کی دست از این فراماسیونری بر میدارید . 

گمونم فکر کرد من ...!!!  

 

 از کجا فهميديد مي خواهند به شما تجاوز کنند؟  

في: شب خوابيده بودم که صداي ريختن چيزي مثل چاي در ليوان آمد، بعد در باز شد و يک نفر به من چاي داد، معمولا وقتي کسي در زندان به من چاي مي دهد، احساس ميکنم ممکن است به من تجاوز کند.

 آيا به شما گفته بودند که ممکن است اگر اسير شويد به شما تجاوز کنند؟ 

في: بله، گفته بودند، ولي زير حرف شان زدند، ظاهرا ايراني ها در جريان نبودند.

 بازجويي ها چطور بود؟ 

في: خيلي بد، چشم من را مي بستند، و من دائما فکر مي کردم مي خواهند به من تجاوز کنند، بعد مي پرسيدند ماموريت تان چيست و بدون هيچ تجاوزي برمي گرداندند زندان.

 آيا شما را تهديد به مرگ هم کردند؟  

في: بله، يک روز ديدم يک نفر دارد مرا لمس میکند ! آمدم بغلش کنم، ديدم يک زن است، گفتم چيه؟ هيچ چيز نگفت، فقط مرا اندازه گرفت، اندازه قد و دور کمر و اين جور جاها، من فکر کردم حتما مي خواهند مشخصات مرا به مسوولين تجاوزشان بدهند تا ببينند من براي تجاوز مناسب هستم يا نه، ولي بعدا فکر کردم ممکن است بخواهند براي من تابوت درست کنند، ولي آخرش معلوم شد مي خواهند براي من لباس بدوزند.

 وقتي جلوي دوربين مي رفتي چه احساسي داشتي؟  

في: خيلي بد بود، وقتي دوربين را ديدم مطمئن شدم مي خواهند جلوي دوربين به من تجاوز کنند و فيلم پورنو بسازند، ولي مي دانستم ايراني ها فيلم پورنو توليد نميکنند، ولي بعدا متوجه شدم که اين هم دروغ است و فقط مي خواهد از ما اعتراف بگيرند.

 بدترين چيزي که در خاطرتان هست چيست؟ 

في: روز آخر بود، يکي آمد در زد، من فورا خودم را براي تجاوز آماده کردم،  

گفت: لباس ات را بپوش برويم.

گفتم: بپوشم يا در بياورم؟

گفت: مي خواهيم برويم پيش رئيس جمهور.

گفتم: نه، اون نه، نمي شود پيش يکي ديگر برويم؟

گفت: نمي خواهي آزاد بشوي؟

گفتم: پس تجاوز چه مي شود؟ چيزي نگفت.   

اگر به شما تجاوز کرده بودند چه مي کرديد؟  

في: داستانش را يک ميليون پاوند مي فروختم 




مطالب مرتبط با این پست :

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان جاذبه و آدرس webattraction.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com