اندیشهی سیاسی سعدی
زمینه و زمانهی سعدی سعدی شیرازی (٦۰٦- ٦۹۰ه. ق) در دورهای چشم به جهان گشود که ایرانزمین از هر سو عرصهی تاختوتاز نیروهای ویرانگر زندگی اجتماعی قرار گرفته بود. از سوی غرب صلیبیان، حکومت در حال زوال سلجوقیان را هرچه بیشتر بهسوی نابودی میکشاندند. از سوی شرق مغولان از کشتهها پشته میساختند، و از درون نیز، امیران و حاکمان محلی با باجوخراج و درگیریهای خونبار داخلی، عرصهی زیست اجتماعی را به جهنمی سوزان تبدیل کرده بودند. سعدی از زمانهی خویش چنین یاد میکند:
ای محمد گر قیامت می برآری سر ز خاک / سر برآور وین قیامت در میان خلق بین زینهار از دور گیتی و انقلاب روزگار / در خیال کس نیامد کانچنان گردد چنین
در نیکاندیشی و بزرگمنشی سعدی همین بس، که در چنین زمانهی خونریزی از آموزهی
بنی آدم اعضای یک پیکرند / که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی به درد آورد روزگار / دگر عضو ها را نماند قرار تو کز محنت دیگران بی غمی / نشاید که نامد نهند آدمی
سخن به میان آورده است. هر چند نباید از یاد بُرد که نه سعدی خود توانست به این آموزه همواره پایبند بماند و نه در جامعهی آن روز ایران این آموزه قابل تحقق بود. نکتهی مهم اما این بود که سعدی با این آموزه، افقی بسیار انسانی فراراه ذهن و زبان جامعه گشود. دنباله . . .
نام "نوروز" در انگلیسی
در سالهای اخیر كه نوروز كاربُردی جهانشمولتر و فراگیرتر از پیش یافته و كمكم بهگونهی یك كلیدواژهی ایرانی از سوی مردم دیگر كشورها شناخته شده و وارد ِ فرهنگ ِ زبانهای بزرگ جهانی و نیز زبانزد ِ بسیاری از مردم جهان و كارگزاران نهادهای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی گردیده است، ضرورت نگاشتن درست آن در رسانههای چاپی و الكترونیك در متنهای جُز فارسی و حتا گاه متنهای فارسی كه از سر ِ ناگزیری به خط لاتین نوشته میشوند، پیش آمده است. امّا همگان در نگارش این واژه، شیوه و املایی یكسان به كار نمیبرند و درنتیجه، این امر، آشفتگی بسیاری در كار ِ شناساندن جشن بزرگ ملی ما به دیگران، پدید آورده است. دنباله . . .
روابط خانوادگی در ادبیات عامیانهی ایران
با آنکه بسیاری از اصلاحات در قانون خانوادهی ایران از قوانین غیرایرانی، بهویژه قوانین اروپایی ریشه گرفته است، ولی منبع اصلی "قانون خانواده"ی کنونی ایران، در حقیقت حقوق شیعه اثنا عشری است. (۳) بااینحال ما ناگزیریم منبع دیگر این تأثیرگذاری، یعنی "سنت و عرف" را نیز در توضیح و تعبیر قوانین خانواده در ایران بشناسیم. قصد این مقاله پژوهش در این زمینهی گسترده نیست، بلکه ارایهی نشانههایی از گرایشها در روابط خانوادگی میان زنان و شوهران، پدران و مادران و فرزندان و جز آن است که در ادبیات عامهی ایران نیز متجلی است. مایهی اصلی ادبیات عامیانه در بیشتر موارد بسیار کهنه است، بااینحال چون این ادبیات از یک سو عقاید عامه را بارتاب میدهد، و از سوی دیگر نیز بر این عقاید تأثیر میگذارد. بررسی و ارزیابی آن، و نیز تعیین مقبولیتی که به اصلاحات و قانونگذاری اجتماعی میدهد، ارزشمند است. (٤) در ادبیات عامهی ایران، برای قصهگوی یک داستان، سلسلهمراتب خانوادگی امری بدیهی و مسلم است. این موضوع با ظرافت بسیاری در داستان "تقسیم غاز" خلاصه شده است: دنباله . . .
مسایل واژهسازی
واژهسازی مسالهای است موردی و سیر زبان فارسی و واژهسازی در این چهل – پنجاه ساله هم پشتیبان این مدعاست. حکمهای کلی ازایندست که میتوان و باید در برابر هر واژهی خارجی یک واژهی فارسی گذاشت، حکمیست نادرست و نشدنی. حکم به اینکه به هیچوجه واژه نباید ساخت و واژههای خارجی را به همان صورت پذیرفت، نیز حکمی است نادرست و نشدنی. و یا تصور اینکه در برابر تمام مفهومها و نامهای تازهی فرهنگ اروپایی، در کنابهای کهن، ناگزیر برابری یافت میشود، سادهاندیشانه است. و در این میانه راه سومی هم هست:
باید دید کجا میتوان یافت و باید ساخت و کجا نمیتوان یافت و ساخت. یعنی سنجشی دقیق و موردبهمورد.
در این مورد هم حتا نمیتوان حکم کرد که اگر امروز ساختن واژهای برای مفهومی معین ممکن نباشد، دلیل آن است که امکان ساختن آن یا یافتن برابری دقیقتر و درستتر برای آن در آینده نیز ناممکن است، زیرا سیر زبان و آمدن واژهها و قالبهای تازه، این امکان را میدهد که پس از جاافتادن آن ها در زبان، راه برای ساختن ترکیبهای تازهتر با آنها یا ساختن شکلهای قیاسیِ همانند آنها، هموار شود. چنانکه ساختن "جشنواره" برای "فستیوال"، برای مثال، راه را برای ساختن "ماهواره" هموار کرد. و آن کس که "پیشوند" و "پسوند" را ساخت، راه را برای ساختن "شهروند" هموار کرد و شاید راه ساختن جشنواره را نیز ساختن ِ سنگواره (برابر فسیل) پیش از آن هموار کرده بود. دنباله . . .
نقش و جایگاه زبان در شعر معاصر ایران
با ظهور نیما و طرح تازهای كه او در شعرِ فارسی افکند، جریان شعر فارسی در مسیر تازهای راه یافت و انواع جدیدی از شعر فارسی پدید آمد. نیما راهی تازه را به شاعران پس از خود نشان داد تا آنان، هر یك به فراخورِ استعداد، توانایی و ذوق خویش از آن راه، دنیاهای تازهای را تجربه كند. زبان به عنوان یكی از بنیادیترین ابزارهای بیانی، در كانونِ توجه برخی از شاعران معاصر ایران قرار گرفت و در نزد آنان «زبانورزی» هدفِ اساسی شعر قلمداد شد. این بخش از شعر امروز ایران با تأكید بر تكنیك، پرهیز از استعارهپردازی و تزیینگرایی و فاصلهگیری از ادبیت در شعر، تلاش میكند تا شعری كاملن متفاوت باشد و راهی تازه را برگشاید و بازنماید. اما پافشاری مداوم شیفتگان "شعرِ زبانگرا" بر نحوشكنیهای پیدرپی، زمینهی سوءِتفاهمی گزنده را برای بسیاری از نوآمدگان امروز فراهم آورده است و آن سوءتفاهم گزنده این است كه بهجای آنكه شعر را یك آفرینش هنری گمان كنند، آن را تا حد یك پدیدهی فنی پایین میآورند.
جهتگیری عمومی شعر کلاسیک فارسی بهسوی زبان و بیانی فاخر و رسمی است و بسیاری از واژهها و ساختهای زبانی را به جرم «غیرشاعرانهبودن» به خود راه نمیدهد. به همین دلیل، از بیان طبیعی و منطق معمول كلام فاصله گرفته است. تنگنای وزن و قافیه نیز در افزایش این فاصله سهم زیادی دارد. ما از قلههای سرافراز و غرورآفرین شعر فارسی كه بگذریم، انبوه شاعرانِ مقلد را میبینیم كه یا درك شایستهای از زمانِ خویش نداشتهاند یا آنچه که آن روز پنداشتهاند، با شرایط امروزِ جامعهی ما و با زیباییشناسی معاصر سازگاری ندارد. دنباله . . .
دربارهی تغییر خط فارسی
بارها خوانندگان از ما پرسیدهاند که دربارهی تغییر خط فارسی و بهویژه تبدیل آن به خط لاتینی چه عقیدهای داریم؟ نخست باید دانست که هیچ خطی در دنیا کامل نبوده و نیست و اگر بخواهیم خطی داشته باشیم که صوتهای گفتار را تمامی ثبت کند، چنانکه خواننده، از روی علامتهای خط، درست بهصورت ملفوظ کلمات پی ببرد، علامتهای آن به اندازهای فراوان میشود که آموختن و بهکاربردن خط را بسیار دشوار میکند.
دیگر آنکه، میان خطهایی که در کشورهای گوناگون جهان و نزد ملتهای مختلف معمول است، البته برخی نارساتر، برخی کاملتر، برخی آسانتر و برخی دیگر دشوارتر است. از خط چینی که برای هر کلمه علامتی جداگانه دارد و نشانههای خطی آن غالبن نه بر لفظ، بلکه بر معنی دلالت میکند و از خط ژاپنی که پس از چینی از دشوارترین خطهای دنیا است، در اینجا گفتوگو نمیکنیم. اما میان خطهایی که نزد ملتهای غربی متداول است، و درست یا نادرست، امروز چشم همهی ما به ایشان است، باز برخی در کمال دشواری و نارسایی است. در بارهی نقصهای خط انگلیسی و فرانسوی دانشمندان آن دو کشور خود بحثهای مفصل و دقیق و گاهی پرشور کردهاند، تا آنجا که یکی از دانشمندان فرانسه خط امروزی متداول در آن کشور را "شرمساری ملی" خوانده است.
نقصهایی که برای خط فارسی برشمردهاند اینها است: دنباله . . .
"ماشیننوشته"ها
(ادبیات رانندگان جادهها)
کمتر کسی را مییابیم که در جادههای ايران سفر کرده باشد و بگويد که هرگز خودرويی را ندیده است که روی آن بيت شعر يا عبارتی (معمولن از دیدگاه ادبی کممايه ولی گاه زيرکانه) نوشته شده است.
مسافرانی که در پس اين خودروها حرکت میکنند، با چشمبرداشتن از جاده و اطراف، کنجکاوانه اين بیتها و عبارتها را میخوانند و از خواندن آنها گاه شاد و گاه از معنای نهفته در آنها رنجيده میشوند. اين نوشتهها معمولن پیرامون موضوعهای عاشقانه، عاطفی و يا مذهبی هستند. دنباله . . .
فرهنگ شادمانی در ادب فارسی(نگاهی تازه به زندگی و شخصیت ملانصرالدین) (حاجی فیروز = ملانصرالدین)
فرهنگ شادمانی، بخشی از فرهنگ زندگی است. شادمانی و خندستانیکردن در ادب فارسی سه بخش مهم دارد:
- هزل: رسوا کردن و برهنه کردن خصوصیات فردی و پنهانی افراد است که دنیای ممنوعهها را نیز دربر میگیرد. مانند: هزلیات سعدی و مولانا و...
- هجو: نیشخندی است بر اخلاق و منشهای انسانها که جنبهی فردی آن قوی است. مانند: هجویات سنایی و سوزنی سمرقندی و انوری و ....
- طنز: گریهخندههای عارفانه بر زندگی است. کشف و برهنه کردن تضادها و ناهماهنگیهای زندگی است. سمتوسوی اجتماعی دارد. رقص بر شمشیر است. در اقلیم ستم و مگو و مکن و مبین، طنز و بهویژه طنز شفاهی رونق میگیرد تا دمی خنده بر لبها بنشاند و آرامش بخشد. طنز، لبریختههای شادی و رنج است. دنباله . . .
"سرنام" در زبان فارسی
یکی از ویژگیهای زبان فنی و علمی امروزی توانایی ساخت سرنام (acronym) است. سرنام همانگونه که از نامش برمیآید، نام یا واژهای است که از سرهمگذاشتن حرفهای نخست چند واژه ساخته میشود. از سرنامهای معروف «اوپک» است به معنی "سازمان کشورهای صادرکنندهی نفت" (OPEC= Organization of Petroleum Exporting Countries) یا «ناتو» به معنی «سازمان پیمان [اقیانوس] اطلس شمالی» (NATO= North Atlantic Treaty Organization ). دنباله . . .
مقایسهی ادبیات کلاسیک فارسی و اروپایی
در این نوشتار، همانندی و ناهمانندیهای ادبیات، (بهویژه شعر) کلاسیک فارسی و اروپایی بهصورتی کوتاه بررسی گردیده است. محدودهی زمانی مقایسهی ما در این نوشتار نیز مربوط به ادبیات رسمی (شعر كلاسیك) است و جریانهای پرشتاب ادبی امروز را – چه در ایران (۳) و چه در اروپا – دربر نمیگیرد. محورهای قابلبررسی در این نوشتار به قرار زیر است: دنباله . . .
دربارهی ریشهی فارسی واژهی عشق
زیباترین واژهی زبان فارسی که تا چندی پیش همه آن را عربی میدانستهاند و درشعر و ادبیات فارسی و بهویژه عرفان ایرانی جایگاهی بلند و برجسته دارد واژهی "عشق" است.
این واژه ریشهی هند و اروپایی دارد و پیشینهی آن بدین قرار است: دنباله . . .
رفتارهای ناهنجار فارسیزبانان با زبان فارسی
(زبان فارسی از آشوب تا سامان)
زبان فارسی يا فارسی دَری، ستون استوار تاريخ و فرهنگ و شناختنامهی ايرانيان، افغانان، تاجيكان و برخی تيرههای فارسیزبان در ديگر كشورهای آسيای باختری و مركزی، و سرمايهی مشترك معنوی ملتها و تيرههای ياد كرده است. اين زبان، شاخهای از زبانهای ايرانی است كه خود به شاخهی بزرگتر گروه زبانهای هندو - ايرانی میپيوندد و در كليدواژههای زبانشناختی، از آن به نام "فارسی نو" ياد میشود (در برابر فارسی باستان / كهن، زبان روزگارِ هخامنشيان كه نوشتههای اندكشماری به خط ميخی از آن برجا مانده است و فارسی ميانه، زبان روزگار پارتيان/ اشكانيان که شمار بيشتری سنگنوشته و كتاب به دبيره (خط) پهلوی از آن در دست داريم). دنباله . . .
زبان عامیانه، اصطلاحات و ضربالمثلهای فارسی
نگا. = نگاه کنید به
آ
آب = عزت و رونق، طراوت و تازگی، روح، شراب خالص
آبِ آب = آبکی، بیمایه، بیرنگ
آب از آب تکان نخوردن = رخ ندادن جنجال و هیاهو، آرام ماندن اوضاع
آب از آتش برآوردن = کار محال کردن
آب (ها) از آسیاب افتادن = فرو نشستن هیاهو، از یاد رفتن ماجرا
آب از لب و لوچهی کسی سرازیر شدن = تمایل شدید داشتن، به طمع افتادن
آب از دریا بخشیدن = از کیسهی خلیفه بخشیدن
آب از سر گذشتن = کار از چاره و تدبیر گذشتن
آب از گلو پایین نرفتن = غصه و ناراحتی شدید داشتن
آب اندام = زیباتن و خوشرو
آبباریکه = درآمد اندک اما مرتب
آببردار = دوپهلو، کنایهآمیز
آب برداشتن = هدف دیگری در پس کاری وجود داشتن
آب بستن در چیزی = آبکی و رقیق کردن
آببندی کردن = آرامآرام به کار انداختن دستگاه نو
دنباله . . .
دامنهی نفوذ و تاثیر زبان فارسی در زبانهای جهان
زبانهای دنیا را ٦ هزار دانستهاند. برخی از این زبانها بسیار به هم شبیه هستند .ازاینرو همهی زبانها را میتوان در ٢٠ گروه عمده جای داد. یکی از مهمترین گروههای زبانی، هندواروپایی است که همهی زبانهای شبهقارهی هند - ایران و نیز اروپایی را دربر میگیرد. در روزگار ابن بطوطه وی در همهی مناطق غیرعربی که سفر نموده با زبان فارسی مشکل گفتاری خود را حل میکرده است. حتا در چین و بلغارستان و ترکستان کلمههایی از فارسی وجود دارد و از این نظر با زبان یونانی قابل مقایسه است.
زبان فارسی از قدیمترین زبانها و از گروه زبانهای هندوایرانی است که زبانی پیوندی است. این گروه زبانی مجموعهای از چندین زبان را شامل میشود که بزرگترین جمعیت جهان به این گروه سخن میگویند و صدها واژهی مشترک میان فارسی و آنها وجود دارد. ریشهی بسیاری از کلمههای پایهای زبانهای اروپایی مانند: است، مادر، پدر (فادر، فاتر)، برادر، خواهر، دختر (داتر)، بد، خوب (گود)، بهتر (بتر)، تو، من، مُردن، ایست و مانند آنها یکی است. از زبان فارسی امروزه دهها کلمهی بینالمللی مانند : بازار، کاروان، کاروانسرا، کیمیا، شیمی، الکل، دیتا، بانک، درویش، آبکری، بلبل، شال، شکر، جوان، یاسمین، اسفناج، شاه، زیراکس، زنا، لیمو، تایگر، کلید، کماندان، اُرد (امر، فرمان)، استار، سیروس، داریوش، جاسمین ، گاو ( گو = کو Cow)، ناو، ناوی، توفان، گاد God، نام، کام، گام، لنگ = لگ ، لب، ابرو، بدن، روز و ... به بیشتر زبانهای مهم دنیا راه پیدا کرده است. دنباله . . .
پیرامون وازه و واژهسازی،
شیوههای برابرسازی و برابریابی
فیروزه ناظرى*: تعریف شما از «واژه» چیست؟
- اگر بخواهم بهشکلى کاملن فنى به این پرسش شما پاسخ بدهم، باید اصطلاحاتى تخصصى مانند «تکواژ»، «تکی»، «آهنگ صدا»، «مفهوم» و... را به میان بکشم که درکشان نیاز به ساعتها بحث دارد و از حوصلهی مخاطب شما نیز خارج است. بنابراین اجازه بدهید به همین تعریف ساده بسنده کنیم که «واژه» همان واحد سازندهی جمله است که در خط فارسى آن را با اندکى فاصله با واحدهاى دیگر مىنویسیم و یک معنى مشخص دارد. دنباله . . .
تکامل ادب فارسی در دوران پس از اسلام
(دربارهی تاثیرات زبان عربی در پیدایش زبان دری و شعر عروضی فارسی
و اشکال و انواع سبکهای ادبی )
این مطلب بر همه روشن است که ادبیات فارسی در دوران پس از اسلام، از جهات قوی و برجستهی فرهنگ ایرانی است. در طی پنجاه سال اخیر ـ اگر در زمینهی علوم و معارف دیگر کار جدی و نظرگیری انجام نگرفته باشد، در این رشته کار زیادی صورت گرفته است. خاورشناسان اروپایی از لحاظ اسلوب تحقیق در این گسترده بررسیهای ادبی و تاریخی، برای روشنفکران ایرانی نقش راهنما داشتند. آن روشنفکران ایرانی که از مدارس قدیمه ما بیرون آمده و از تعلم صمدیه و صرف سیر آغاز کرده و تا مغنی و مطول رسیده و زبان عربی کلاسیک را میدانسته و به علوم ادبی علاقه داشتهاند، با آموختن اسلوب اروپایی ِ تحقیق، خیلی زود توانستند به کارشناسان معتبری مبدل شوند و گاه از معلمان باختری که غالبن کمیت آنان در فارسی و عربی میلنگید، در گذرند و نمونههای باارزشی از تحقیق و تحلیل عرضه کنند. دنباله . . .
چهرههای فولکلوریک در قصهها و مثلهای ایرانی
کار بر روی فرهنگ عوام (فولکلور) در ایران طی سالهای اخیر نسبتن وسیع و خوب انجام گرفته است، چیزی که آن را باید مرهون تلاش تحقیقات کسانی دانست که شاید اغلب از وسایل لازم برای این کار دشوار نیز محروم بودهاند. در این زمینه هدایت، صبحی، انجوی، شاملو، جمالزاده، امیرقلی امینی هر یک در دوران خود و در گسترهی معین (مانند اصطلاحات، امثال، قصهها، ترانهها، لغات و...) خواه متعلق به تهران، خواه شهرستانها، آثاری نشر دادهاند. کسانی که در همین عرصهها شاید با دامنهی محدودتری فعالیت کردهاند نیز کمشمار نیستند و گاه برخی تکنگاریهای بسیار باارزش هم دربارهی عادات و آداب تهران و شهرستانها منتشر شده است. از این کوششهای بزرگ و ضروری هنوز باید بهرهبرداری شود: دنباله . . .
درآمدی بر جامعهشناسی ادبیات
«اجتماعیات در ادبیات» ایران بهطور عمده به تلاش جامعهشناسان و نیز ادیبان علاقهمند به مسایل اجتماعی، دربارهی فهم عناصر اجتماعی در ادبیات ایران، و بهویژه شعر و متنهای ادبی مربوط میشود. این درس از سال ۱۳۴۸ در دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران (و نخست توسط دکتر غلامحسین صدیقی) تدریس میشده است. دکتر روحالامینی معتقد است: «جامعهشناسی ادبیات، جامعهشناسی متن ادبی است اما پیداكردن مسایل اجتماعی در آثار، «اجتماعیات در ادبیات» است. » (روزنامه ایران، ۱ تیر ۱۳۸۱)
ادبیات ایران، هم به همهی میراث نوشتهی پیشینیان ما اطلاق میشود و هم به ادبیات بهصورت خاص. برخی از منابع ادبی مورد بررسی، به بُعدهای عام ادبیات باز میگردد، مانند کتابهای تاریخی، وقفنامهها و ...(ر.ک. روحالامینی، ۱۳۷۵). اما با تاکید بر ادبیبودن موضوع مورد مطالعه در این رشته، میتوان «اجتماعیات در ادبیات» را به «جامعهشناسی ادبیات» پیوند زد. از این رو بحث «اجتماعیات در ادبیات» را میتوان در دو گسترهی بنیادی بررسی کرد: دنباله . . .
داستان "پاورفی"در ایران
داستان شكلگیری ادبیات عامهپسند امروزی در ایران، خودش به یك داستان عامه پسند دیگر شبیه است. داستانی كه برای فهم و شناخت بهتر موقعیت عامهپسندهای امروزی حتمن باید سری هم به آن زد. ما اینجا فقط خلاصهی داستان را تعریف كردهایم، با معرفی چند كاراكتر اصلی داستان كه خودشان از داستاننویسهای قهار روزگار بودهاند. به قول كورت ونه گات: بله، رسم روزگار چنین است! رمانهای عامهپسند نوین، از پاورقیها آغاز شدند. پاورقیهای یكی-دو صفحهای كه نخست در مجلههای خانوادگی چاپ میشدند و بعدها به كتاب تبدیل میشدند. روزنامهنگاری و نویسندگی به شكل امروزیاش در ایران، از اواسط حكومت قاجار و دوران محمدعلی شاه آغاز شد؛ امّا پاورقیها، همان زمان به دنیا نیامدند. روزنامهنگاران قدیمی از پاورقی مشهور "تهران مخوف" به عنوان اولینهای این نوع، یاد میكنند، تهران مخوف را مشفق كاظمی نوشت و در روزنامهی ستاره ایران چاپ شد. دنباله . . .
خانوادههای زبانی
بزرگترین خانوادهی زبانهای جهان، زبانهای هندواروپایی و یا آریایی است. خانوادهای كه امروزه در هر ۵ قاره پراكنده شده و چه از نظر پراكندگی در میان كشورها و قارهها و چه از نظر جمعیت سخنگویان بزرگترین خانواده است.
همهی اروپا در چیرگی زبانهای اروپایی است كه شاخهای از زبانهای آریایی بهشمار میآید. در آسیا زبانهای هندی و ایرانی میلیونها سخنگو دارند و به دلیل استعمار دولتهای اروپایی در چند سدهی گذشته، همهی قارهی آمریكا و استرالیا و همچنین بخش بزرگی از آفریقا به زیر چیرگی زبانهای اروپایی رفته است.
دیگر خانوادههای بزرگ عبارتند از:دنباله . . .
نفوذ زبان و ادبیات فارسی در قلمرو عثمانی
زبان شیرین فارسی و فرهنگ گرانمایهی ایران سدههای دراز در بخش بزرگی از جهان متمدن قدیم سروری و سرافرازی داشت، و از كرانههای اقیانوس اطلس تا اقیانوس كبیر، و از فرغانه تا بغداد، و از دهلی تا قسطنطنیه، و سرانجام از سنگاپور تا اسپانیا، زبان اهل ادب و ذوق و حال بود. در سدهی هشتم هجری در همان سالها كه معماران چیرهدست ایرانی در ساختن بنای معروف الحمرا در اسپانیا میكوشیدند، خنیاگران چینی برای ابن بطوطه جهانگرد مراكشی غزل سعدی را میخواندند:
تا دل به مهرت دادهام / در بحر فكر افتادهام
چون در نماز استادهام / گویی به محراب اندری
در همان سالها كتیبهی سنگهای مزار را در جاوه و سنگاپور به فارسی مینوشتند. ازآنجمله بر سنگ قبری از سال ۸۲۳ كه سی سال پیش در مالایا كشف شده، این غزل سعدی را نگاشتهاند:
بسیار سالها به سر خاك ما رود / كاین آب چشمه آید و باد صبا رود
در آن میان زبان و ادب فارسی در آسیای صغیر و دیگر سرزمینهای قلمرو عثمانی جلال و شكوهی دیگر داشت. دنباله . . .
تیپهایگوناگون زندر داستانهایمعاصر ایرانی
از زمانى که شهرزاد با گفتن داستانهایى از حیله و مکر زنان، آشوب دل شهریار را بیشتر مى کرد تا امروز این موجود عجیبوغریب و چندوجهى که با تاباندن نورهاى مختلف بر او طیفهاى جدیدى از شخصیتش را به نمایش مىگذارد، در داستانها جاخوش کرده و بىحضورش داستاننویس براى رنگوبودادن به نوشتهاش باید به فکر مقدمهچینی دیگرى باشد. زنهاى هزار و یک رنگ هزار و یک شب، مادام بوارى، آناکارنینا، زنهاى بور و مشکى هیچکاک، زنهاى اندرونىنشین و مظلوم یا مظلومنماى نویسندگان معاصرمان، صورتکهاى گوناگونی از زن را برایمان به تصویر کشیدهاند. قدیمىترین و پابرجاترین نقشى که زنها در قصهها به عهده داشتهاند، نقش مادرانه بوده است. "زن – مادر" در داستانهاى مردانه و زنانه تقریبن حضور یکسانى دارد. ممکن است داستاننویس زن به علت احساس "همذاتپندارى" با مادر داستانش، به داستان کیفیت دیگری بدهد، ولی در حس بنیادىاش با داستاننویس مرد تفاوت زیادى ندارد. به علت غریزىبودن مساله، فرهنگ و جغرافیا هم مانند جنسیت تاثیر مهمى در ایجاد و درک احساس مادرانه ندارد. دنباله . . .